story the dogs bell

 0    20 词汇卡    guest2461787
打印 检查自己
 
问题 答案
John’s dog was a bad dog. He bit people frequently.
开始学习
سگ جان سگ بدی بود. او اغلب مردم را گاز می گرفت.
John had great concern about this
开始学习
جان نگران این موضوع بود
It was not an appropriate way for a dog to behave.
开始学习
این روش مناسبی برای رفتار سگ نبود.
friends in the village always expected the dog to bite them.
开始学习
دوستان در روستا همیشه انتظار داشتند سگ آنها را گاز بگیرد.
The news about John’s dog spread through the village.
开始学习
خبر در مورد سگ جان در روستا پخش شد.
None of the people wanted to go to John’s house.
开始学习
هیچ یک از مردم نمی خواستند به خانه جان بروند.
John tried to instruct the dog to behave, but it never worked
开始学习
جان سعی کرد به سگ دستور بدهد که رفتار کند ، اما هرگز جواب نداد
He tried to be patient and teach the dog to be calm.
开始学习
او سعی کرد صبور باشد و آرامش را به سگ بیاموزد.
John didn’t want to punish the dog. “
开始学习
جان نمی خواست سگ را مجازات کند. "
How will I stop my dog’s bad habit?” John asked himself.
开始学习
چگونه عادت بد سگم را ترک کنم؟ " جان از خودش پرسید.
John’s friend came to talk to him about the issue.
开始学习
دوست جان آمد تا در مورد این موضوع با او صحبت کند.
“The people in the village asked me to represent them.
开始学习
D "مردم روستا از من خواستند که نماینده آنها باشم.
We want your dog to stop this habit.
开始学习
ما می خواهیم سگ شما این عادت را ترک کند.
Why don’t you put a bell around the dog’s neck?
开始学习
چرا زنگ دور گردن سگ نمیزنی؟
This way, we would hear your dog coming down the street.
开始学习
به این ترتیب ، صدای سگ شما را می شنویم که از خیابان می آید.
John thought this was a great idea. Now, people could stay away from the dog. It would not be able to bite anyone anymore.
开始学习
جان فکر کرد این ایده عالی است. در حال حاضر ، مردم می توانند از سگ دور شوند. دیگر نمی تواند کسی را گاز بگیرد.
The dog liked the bell, too. People looked at him when they heard his bell.
开始学习
سگ هم زنگ را دوست داشت. مردم با شنیدن زنگ او به او نگاه کردند.
This made the dog very content. He liked the song the bell played when he walked.
دلخوش و اسوده
开始学习
این باعث شد سگ بسیار راضی باشد. او آهنگی را که زنگ هنگام راه رفتن می نواخت ، دوست داشت.
One day, John’s dog strolled through the village and met some other dogs
开始学习
یک روز ، سگ جان در روستا قدم زد و با چند سگ دیگر ملاقات کرد
He expected them to want a bell like his. But they laughed at his bell. They said the bell made people avoid him.
开始学习
او انتظار داشت که آنها زنگی مانند او را بخواهند. اما آنها به زنگ او خندیدند. آنها می گفتند زنگ باعث می شود مردم از او دوری کنند.

您必须登录才能发表评论。